تحلیل گران تکنیکال

تحلیل گران تکنیکال
مدرک «تحلیلگر تکنیکال مالی خبره» یک گواهینامه با کلاس جهانی است که از سوی همه انجمنهای حرفهای تحلیلگران تکنیکال، موسسات مالی و سرمایهگذاری، بانکها و مراجع ناظر صنعت خدمات مالی در سطح بینالمللی به عنوان عالیترین نشان دانش تحلیل تکنیکال شناخته میشود. در حال حاضر بیش از ۱۵۰۰ نفر در جهان موفق به اخذ این گواهینامه ارزشمند شده و در بالاترین سطوح حرفهای در حوزه بازارهای مالی مشغول به فعالیت شدهاند. با اخذ این مدرک، شما به طور خودکار به عضویت معتبرترین تشکل حرفهای صنف تحلیلگران تکنیکال در سطح جهان یعنی «فدراسیون جهانی تحلیلگران تکنیکال» یا IFTA درآمده و با پرداخت حق عضویت سالانه میتوانید در انجمنهای ملی عضو این فدراسیون از جمله «انجمن تحلیلگران تکنیکال انگلستان» – STA – یا «انجمن تحلیلگران تکنیکال ژاپن» – NTAA – نیز حضور داشته باشید و ورود خود به جمع نخبهترین تحلیلگران تکنیکال جهان را جشن بگیرید.
ایراد از تحلیل گر تکنیکال است نه تحلیل تکنیکال
انتقادات زیادی به تحلیل تکنیکال وجود دارد. اما معمولا بسیاری از این انتقادات به دلیل نداشتن دانش کافی تحلیل تکنیکال است. پشت تمامی ابزارهای کلاسیک و مدرن تحلیل تکنیکال فلسفه پی بردن به عرضه و تقاضا و خرد جمعی بازار است که اگر مفهوم آن را ندانیم تحلیل تکنیکال تبدیل به چند تا خط، چند عدد، چند اندیکاتور و اسیلاتور می شود. این ابزار ها بدون دانش بعضی اوقات به ما سود می رساند اما بعضی اوقات ما را متضرر می کند. البته این نکته مهم است که در معامله گری قرار نیست هیچ ضرری نداشته باشیم. بلکه با سیستم های معاملاتی و پلن معاملاتی مناسب می توانیم ضرر خود را در حین افزایش بازده کمینه کنیم. اگر تریدری ادعا کرد که هیچ ضرری نمی کند احتمالا معامله نمی کند. ضرر در ذات معامله است اما هر ضرر نه. نکته اینجاست که بخشی از ضرر به خاطر استفاده اشتباه از ابزارهای تحلیل تکنیکال است. دانش تحلیل تکنیکال نیاز به فهم ماهیت اصلی ابزارها دارد تا به موقع از آن تحلیل گران تکنیکال ها استفاده شود.
بنابراین پیشنهاد می شود فسلفه وجود ابزارهای تحلیل تکنیکال را بدانید که در وقت مناسب از آن ها استفاده کنید. اگر در زمان تحلیل یک دارایی (سهم، رمز ارز، کالا و …) چرایی استفاده از ابزار را ندانید تحلیل شما اشتباست هر چند پیش بینی، درست از آب در بیاد. برای مثال شما از ابزار فیبوناچی نوع ریتریسمنت استفاده می کنید اما نمی دانید این نوع فیبوناچی در چه نوع حالتی به درد تحلیل شما می خورد. یا تحلیل گران تکنیکال (غیر حرفه ای) تحلیل گران تکنیکال از این اصطلاح استفاده می کنند که “یه فیبو بنداز ببینیم تحلیل گران تکنیکال چی میشه؟”. همین نوع تحلیل هاست که معامله شما را با ضرر غیر منطقی همراه خواهد کرد یا به عبارت علمی تر میزان موفقیت شما را کاهش می دهد. یا به عنوان مثال دیگر از اسیلاتور MACD بی خود و بی جهت استفاده می کنند و وقتی کراس کرد می خرند بدون آنکه ماهیت وجودی این ابزار را بدانند. این ها مشکلات تحلیل گران است نه مشکل تحلیل تکنیکال.
نکته مهم دیگر این است که کارایی ابزارهای تحلیل تکنیکال به تفکیک بازار مالی، تایم فریم معاملاتی و دارایی مورد معامله متفاوت است. برای مثال میزان کارایی تحلیل تکنیکال در بازار رمز ارزها (کریپتو کارنسی) با بازار بورس سهام یا آتی سکه متفاوت است. تحلیل تکنیکال بیت کوین در پست قبلی در سایت ارائه شده است.
لینک نمونه تحلیل تکنیکال در تحلیل گران تکنیکال بازار رمز ارز ها تحلیل مونرو بر پایه بیت کوین (XMRBTC)
تحلیل تکنیکال و تاریخچه آن
هرچند درباره تاریخچه دقیق پیدایش تحلیل تکنیکال اتفاقنظر وجود ندارد، اما اولین قواعد مکتوب تحلیل تکنیکال به قرم هجدهم میلادی در ژاپن بازمیگردد که در بازار خرید و فروش برنج توسط شخصی بهنام «سوکیو هونما» نوشته شده است.
برخی نیز اعتقاد دارند که تحلیل تکنیکال حتی زودتر از قرن هجدهم و در قرون وسطی در اروپا استفاده میشده است و نمودار نیز برای اولینبار جدود سال 1879 میلادی بهکار گرفته شد. چارلز داو (1851-1902) را باید آغازگر تحلیل تکنیکال «مدرن» دانست. او را که درابتدا یک روزنامهنگار بود، بهعنوان «پدر علم تکنیکال» میشناسد.
در تحلیل گران تکنیکال سال 1882 داو به همراه ادوارد جونز و چارلز برگس تِرسو شرکت داو-جونز را تأسیس کردند که دفتر آن نزدیک درب ورودی ساختمان بورس نیویورک بود. شرکت داو-جونز بولتنهایی تهیه میکرد و آن را بین مشتریان توزیع مینمود. در سوی جولای 1884، داو اولین نسخه شاخص سهام را منتشر کرد که بر مبنای میانگین وزنی قیمت سهام محاسبه میشد. انگیزه و رویای اصلی داو این بود که از این شاخصها برای پیشبینی اقتصاد استفاده کند. تلاشهای وی منجر به مجموعهای از نظریهها شد که به «نظریه داو» شهرت پیدا کردند.
با ثبت قیمتها و محاسبه میانگینها، تحلیلگران متوجه شدند که قیمت معاملات با الگوهای خاصی تکرار می-شود. اصطلاحاتی مانند سقف و کف دوقلو برای نامگذاری الگوها، اولینبار توسط چارلز داو و سپس پیروانش مانند ویلیام همیلتون، نلسون، رابرت رِییا در دهه 1920میلادی استفاده شد.
با ثبت قیمتها و محاسبه میانگینها، تحلیلگران متوجه شدند که قیمت معاملات با الگوهای خاصی تکرار میشود. اصطلاحاتی مانند سقف و کف دوقلوبرای نامگذاری الگوها، اولینبار توسط چارلز داو و سپس پیروانش مانند ویلیان همیلتون، نلسوم، رابرت رِییا در دهه 1920 میلادی استفاده شد.
ریچارد وایکاف در دهه 1920 خبرنامهای در مورد تحلیل تکنیکال منتشر کرد که بهصورت پستی برای بیش از دویست هزار مشترک ارسال میشد. وی سرانجام در سال 1931، دوره مکاتبهای «آموزش سرمایهگذاری و معاملات مبتنی بر نظریههای تحلیل تکنیکال» را برگزار کرد. ریچارد شابِیکر، سردبیر مجله فوربس و نیویورک تایمز در دههی 1930، به بررسی الگوهای موجود در سهام پرداخت و احتمالاً اولین کسی است که از واژگانی چون مثلث، پرچم، سر و شانه و غیره برای توصیف نمودارها استفاده کرده است.
در سال 1948 رابرت ادوارد (داماد شابِیکر) و جان مگیف اولین نسخه از کتاب «تحلیل تکنیکال روند سهام» را منتشر کردند که در آن الگوهای تکنیکال موجود در نمودار قیمت سهام مورد بررسی قرار گرفته بود. این کتاب به «کتاب مقدس تحلیل تکنیکال» شهرت یافت که تا سال 2009 به چاپ نهم نیز رسید.
در دهه 1950 میلادی، تحلیلگران تکنیکال کمکم به ابزارهای پیچیده ریاضی روی آوردند و تنها به نمودارها بسنده نکردند. نتیجه چنین گرایشی منجر به خلق اندیکاتورهایی مانند میانگینهای متحرک و سایر ابزارها و مفاهیم نوین شد. از افراد سرشناس این دوره میتوان به کِنِث تحلیل گران تکنیکال تحلیل گران تکنیکال وارد، تابِل، کوپاک، واردِن، گارفیلد درو و جورج لیندسی اشاره کرد. پیدایش کندلاستیک ژاپنی به اواسط قرن هجدهم میلادی برمیگردد اما تا مدتها بازارهای مالی در غرب هیچ اطلاعی از وجود آن نداشتند. در اواخر دهه 1980، استیو نیسون نمودارهای کندلاستیک را به تحلیلگران تکنیکال در آمریکا معرفی کرد. از آن پس نمودارهایی مانند کاگی، کِیس، رنکو و غیره به متدهای تصویری تحلیل تکنیکال اضافه شدند.